مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

درد به درک می رساندت گاهی !


یه وقتایی وقتی رفتارایی از دیگرون می دیدم 

میگفتم ای بابا چقدر خودشو میگیره که مثلا 

جواب پیام یا تلفن رو‌نمیده ،فکر میکنه کیه یارو؟

یا 

مثلا یکی میگفت بهت در این مورد زنگ میزنم 

بعد

و هرگز زنگ نمیزد ،میگفتم چقدر کم شعوره !


و یا 

وقت تایپ کردن همیشه یه سری غلطهای 

تایپی مکرر داشت که با خودم میگفتم 

چه کم توجه .این یه نوع توهین به دیگران!


و یا 

وقتی پیامی به کسی میدادم و نگاه نمیکرد 

ته دلم قلقک ناراحتی و دلخوری میداد 

و خودم یه روزی برام مهم بود کسی پیامم 

رو ببینه یا نه



حالاااا

خوب درک میکنم ،که این انسانها 

به چه سطحی از رنج ،درد تا استخوان

رسیده بودند که چنین فکر و رفتار میکردند 


امروز، روز 

وااااقعا هیچی،هیچ کس و هیچ موضعی 

برام زیاد مهم نیست !

انگار که بدنم سر شده باشه ....


الهی این حال ماندگار نماند !




نظرات 2 + ارسال نظر
ماهش جمعه 12 آبان‌ماه سال 1402 ساعت 16:28 https://badeyedel.blogsky.com/

درکت می کنم منم تجربه شو داشتم
یادتون باشه این روزا هم می گذره

سپاس از درک شما ،انشالله

یه نفر همین حوالی جمعه 12 آبان‌ماه سال 1402 ساعت 17:28

اتفاقا تو همین حال بمونید مردم واقعا مهم نیستند

بله دقیقا درسته ،متاسفانه دیگه اصلا به هیچ شکلی مهم نیستند به یک نوع بیخیالی و بی حسی مطلق رسیده ام که گاها آزار دهنده اس...سپاس از حضور شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد