مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

حس ه مشترک...

این یه حس ه مشترک ه!!!

بعد از تولد سروش هم دقیقا به همین نقطه رسیدم

که به چه کارم آمد

آن همه فرمول و حفظیات؟؟

پاس کردن آن همه ریاضی و جبر و هندسه

یا آمار و فیزیک؟؟؟

خواندن آن همه هوش مصنوعی

یا آنالیز کردن ه آن همه مدار پیچیده از شب تا به صبح؟؟؟


نمی دانم

شاید روزی دوباره آپ دیت شوم!!

از نو شروع کنم

با فرزنداتم

و دوباره یاعلی...

نمی دانم...



پ.ن:کاش یادت نرود امروز از همیشه به تو محتاج ترم....

مرگ انسانیت ..

روزگار مرگ انسانیت است

سینه دنیا زخوبی‌ها تهی است
صحبت ازآزادگی پاکی مروت ابلهی است
صحبت از موسا و عیسا و محمد نابجاست
قرن موسی چنبه‌ها است

روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر
حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟

صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را درپیش چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان یا جان انسان می کنند

صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است



فریدون مشیری....


روزمرگی...

و این روزمرگی های زیبا...

5 نکته ضروری برای دوام زندگی

سلامت نیوز :دکتر مرضیه داور، متخصص روانشناسی بالینی در گفتگو باباشگاه خبرنگارانعنوان کرد: بعضی از خطاها و اشتباهات مثل دروغ های بزرگ و خیانت و برخی مسائل می تواند اعتماد بین افراد را از بین ببرد و زندگی ها را از هم بپاشند.

وی با بیان این مطلب افزود: برای اینکه بتوانند ادامه زندگی خود را بدون توجه به خطا ادامه دهید به نکات ذکر شده توجه کنید.

۱)بعد از پرده برداری از تمام رازها، دوباره از نو شروع کنید

داور تصریح کرد: بعد از پرده برداری از تمام رازها و پنهان کاری ها، دوباره از نو شروع کنید.وی با بیان این مطلب ادامه داد: همه چیز را کاملاً روشن و شفاف کنید و به حقایق متوسل شوید مسئولیت های کاری خود را به عهده بگیرد و در مورد هر چیز رو راست و صادق باشید.وی اظهار کرد: هیچ چیز را پنهان و پوشیده نگه ندارید چراکه بعدها درگیر مشکلات دیگری می شوید شاید گفتن و یا شنیدن حقایق در این مرحله بسیار دردناک باشد ولی باید آنها را پذیرفت.

۲) از اعماق قلب خود از همسرتان معذرت خواهی کنید

داور عنوان کرد: یک عذر خواهی کامل و مؤثر می تواند بسیاری از مسائل را حل کند دلجویی شما باید ابتدا از اعماق وجودتان باشد.وی با بیان این مطلب ادامه داد: عذرخواهی کردن به زبان و اقرار به اشتباه اصلاً کافی نیست شاید با تمام وجود از اشتباه خود پیشمان شده و درک کرده باشید که چه کار کردید.وی اظهار کرد: معذرت خواهی اگر واقعی باشد روی همسرتان تأثیر خواهد گذاشت سوء تفاهم ها را برطرف می کند.

۳) در رابطه خود تغییراتی ایجاد کنید

داور در ادامه گفت: قبل از هر چیز باید کاری کنید که اشتباه قبلی تان دوباره تکرار نشود چیزی که نیاز دارید تا حس و حال بهتری داشته باشید اعتماد و اطمینان است اینکه دیگر نلغزید و خطای خود را تکرار نکنید نیاز به ایجاد تغییراتی دارد.

۴) گذشته را فراموش نکنید

داور تصریح کرد: اگر واقعاً قصدتان این است که رابطه خود را حفظ کنید بهتر است به جای آنکه انرژی خود را صرف گذشته کنید روی آینده متمرکز شوید و به خاطر اشتباه خود جنگ نکنید.

۵) برای به دست آوردن اعتماد دوباره تلاش کنید

داور خاطرنشان کرد: زمان بیشتری را صرف جلب اعتماد یکدیگر کنید و صبر داشته و مطمئن باشید که همه چیز دوباره به حالت اول بر می گردد...

وصله جان

آنچه باید بشود خواهد شد،
تو بمانی یا نه،
آنکه باید برود خواهد رفت

من دگر راه تو را سد نکنم،

چه اگر وصله جانم بودی
صحبت از رفتن هردم، همه بی معنا بود....

پول ...

چه بخواهیم و چه نه بخش مهمی از اختلاف نظرها به خاطر مسائل مالی اتفاق می افتد. در واقع رکن اصلی در هر ازدواج موفق توانایی افراد در استفاده صحیح از پول است.

پول در ازدواج چقدر مهم است؟

یک لحظه به این مسئله فکر کنید هر دو نفری که می خواهند با هم باشند صد در صد عقاید متفاوتی در مورد پول دارند. یکی ممکن است به پول فقط مثل وسیله ای برای خرید مایحتاج نگاه کند در حالی که برای دیگری پول وسیله برای کسب قدرت و مقام است.

افکار ما در مورد پول بر اساس تاثیراتی که بر زندگی ما می گذارد شکل می گیرد. دیدگاه ما به تجربه های کودکی ما در رابطه با پول بر می گردد همه ما تصمیمات مالی مان را بر اساس چهارچوب که به نظرمان معقول است می گیریم. بنابراین توصیه های زیر را به خاطر بسپارید.

1) ببیند فرد مقابلتان در مورد پول چه نظری دارد. از او بپرسید که پول چه نقشی در دوران کودکی او داشته است ایا پولدار بوده یا فقیر؟ فقط سعی کنید که بفهمد پول چه نقشی را در خانواده وی بازی کرده است.

از همسر آینده تان بپرسید یک خرید بزرگ از نظر شما چیست، برای بعضی افراد یا بعضی بودجه های مالی یک خرید بودن برنامه ریزی 10 هزار تومانی به نظر معامله بزرگی می آید ولی بعضی دیگر حتی خرج کردن بیست دسته دو هزار تومانی هم برایشان ناچیز است

2) در مورد عقاید فعلیتان در مورد پول صحبت کنید. آیا از بی پولی یا داشتن پول زیاد وحشت دارید؟ آیا پول مسئله ای است که دوست ندارید در موردش بحث کنید؟ ممکن است شما ساعت های متمادی در مورد پول فکر کنید یا اینکه هیچوقت اصلا در مورد آن فکر نکنید./ احساساتتان را با یکدیگر در میان بگذارید.

3) از همسر آینده تان بپرسید یک خرید بزرگ از نظر شما چیست، برای بعضی افراد یا بعضی بودجه های مالی یک خرید بودن برنامه ریزی 10 هزار تومانی به نظر معامله بزرگی می آید ولی بعضی دیگر حتی خرج کردن بیست دسته دو هزار تومانی هم برایشان ناچیز است. آیا درست است که قبل از هر خرید با همسرتان همفکری کنید؟ تمام این اطلاعات ممکن است بعد ها در ازدواج به دردتان بخورد. مثلا بعدها وقتی همسرتان با خریدی غیر منتظره به خانه می آید یا با کمی بالا رفتن قبض تلفن از خود واکنش شدید نشان می دهد شما می توانید مسئله اصلی را راحت تر درک کنید. ممکن است برای او مشکل تلفن راه دور شما به مادرتان نباشد بلکه شاید ترسش از این اشد که دیگر پولی برای خرید یا پرداخت اجاره خانه باقی نماند.

4) در مورد حساب بانکی تان با یکدیگر صحبت کنید. آیا شما حساب مشترک بانکی باز خواهید کرد و یا می خواهید همچنان پول هایتان را در حسابی جداگانه نگه دارید؟ این ممکن است مسئله ای بسیار حساس برای خیلی از زوج ها باشد برای بعضی از آنها حساب های پس انداز مشترک می تواند راهی برای نشان دادن تعهد آن ها به ازدواجشان باشد. برای بعضی دیگر حساب بانکی که به تنهایی آن را کنترل کنند نشانه ای بر خود ارزش گذاشتن است که آن ها را از چشم نخواهند پوشید.

5) در نظر بگیرید که قرض ها چگونه بر دارایی شما تاثیر می گذارند. تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید تا قبل از اینکه ازدواج کنید از پس این هزینه ها بر بیایید.

6) تصمیم بگیرید که کدام یک از شما مسئولیت پرداخت قبض ها و تنظیم دفترچه هزینه ها را بر عهده خواهد گرفت. 

------------------------------- 

البته داشتن امکانات مالی کافی به رفاه افراد کمک می کند؛ اما بسیاری افراد نیز بر این عقیده هستند که خوشبختی درونی است و رضایت درونی قابل خریداری با پول نیست.
اگر بخواهیم مثالی در این باره بزنیم ، می توانیم به این مساله اشاره کنیم که حدود 30 سال پیش افراد آرزو می کردند پول کافی برای تحصیلات عالی داشته باشند و بتوانند مخارج تحصیلی خود را بپردازند تا دانش خود را افزایش دهند. در حال حاضر فارغ التحصیلان دانشگاه ها نسبت به 30 سال گذشته تقریبا 75 درصد افزایش یافته ، اما تشکیل خانواده و میل به کمک به دیگران در مشکلات که از ارزشهای زندگی به شمار می رود بسیار کاهش یافته است. حالا به نظر شما ما خوشبخت تر شده ایم؛!
آیا واقعا ثروتمندان احساس رضایت و خوشبختی بیشتری می کنند؛ آیا افرادی که درآمد بالاتری دارند یا حتی برنده جوایز بزرگ شده و مال زیادی به دست آورده اند خوشحال تر از آنهایی هستند که در آمد متوسطی دارند؛ آیا کسی حاضر است سلامت خود را در راه دو برابر شدن در آمدش از دست بدهد؛
بدیهی است که پاسخ به این سوالات منفی است. پول مانند سلامت اما بسیار پایین تر از آن است. به این معنی که نبود آن ایجاد فشار و ناراحتی می کند. اما وقتی نیازهای اصلی و واقعی شما بر آورده می شود داشتن پول بیشتر به معنی داشتن خواسته های بیشتر است. هر کدام از خواسته هایمان را تحقق می بخشیم نوبت رسیدگی به خواسته دیگر است و این فهرست هرگز تمامی ندارد. ممکن است در شروع داشتن در آمد بیشتر برای مدت کوتاهی به طور موقتی خوشحال تر باشیم ، اما پس از مدتی وضع به حال قبل باز می گردد و همچنان در راه رسیدن به چیزهای بزرگتر خواهیم بود.
اگر زندگی امروز را با 50 سال پیش مقایسه کنیم ، با توجه به کار کردن خانمها درآمد خانوارها تقریبا چند برابر شده. تلویزیون رنگی به خانه ها آمده ، اکثر خانواده ها دارای خودرو شده اند و حتی برخی خانواده ها بیش از یک خودرو دارند، امکان داشتن رایانه وجود دارد، لباسها و کفشهای قیمتی پوشیده می شود، اما در مقابل ارزشهای اخلاقی رشدی که نداشته هیچ ، بلکه روند نزولی را نیز طی کرده است. در همین 50 سال گذشته اگر دقت کنید خواهید دید که میزان افسردگی و حتی خود کشی 3 برابر شده است.
میزان طلاق بشدت افزایش یافته و بسیاری از فرزندان مجبورند با یکی از والدین زندگی کنند و میزان جرم و جنایت و خشونت تا حد قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. تعداد وسایل در خانه ها افزایش یافته ، اما روح زندگی از خانه ها پر کشیده و افراد با وجود داشتن امکانات زیادتر احساس تهی بودن می کنند.
اما در انتهای این هزاره می بینیم که بسیاری افراد معتقدند تعریف خوشبختی به معنی تحقق فردگرایی نیز هست. البته خوب است که ما خود را بپذیریم ، اما ارزش قائل بودن برای یکدیگر نیز موجب احساس نزدیکی و مسوولیت بیشتر میان انسان ها می شود. بهتر است میان حقوق فردی و اجتماعی خود تعادل ایجاد نماییم تا بتوانیم با انجام مسوولیت هایمان در قبال دیگران احساس رضایت بیشتری کنیم. به عبارت دیگر باید بتوانیم «من» را تبدیل به «ما» کنیم.

زندگی عاشقانه یعنی چه ؟

با توجه به ماهیت عشق های مجازی باید گفت که عشق و ازدواج، همیشه به یکدیگر لازم ندارند یا نباید لازم داشته باشند. در برخی موارد،ممکن است ازدواج براساس عشق صورت گیرد ؛ اما عموماً این گونه ازدواج ها موفقیت آمیز نیستند. تنها صورت موفقیت آمیز این نوع ازدواج ها وقتی است که عاشق، شیفتگی ودلدادگی خود را با عقل و اخلاق، کنترل کند و سپس با رفتار های عاقلانه و در صورت وجود ویژگی های لازم درطرف مقابل، مراحل عادی یک ازدواج را طی کند. آمارها و واقعیت های اجتماع، نشان می دهند که شکست ازدواج های احساسی، نسبت به ازدواج هایی که بر پایه ی تعقل صورت می گیرد، بسیار بیشتر است. از آن جایی که ازدواج علاوه بر جنبه های عاطفی، واقعیت عینی وخارجی نیز دارد، این گونه افراد ناگهان با حقایق سختی روبه رو می شوند. اگر بر اثر گذشت زمان، شعله های عشق فرو کش کند، عشق و معشوق باید از صبر وگذشت بالایی برخوردار باشند تا به سر خوردگی یا افسردگی دچار نشوند. بنا براین، عشق در زندگی مشترک پایدارتر ومطلوب تر است که نتیجه و پیامد ازدواج باشد و نه عامل و مقدمه ازدواج ؛اما همیشه این احتمال اندک وجود دارد که یک عشق پیش از ازدواج نیز، پس از آن که کنترل و مدیریت گردید، به یک ازدواج عاقلانه سپس یک زندگی عاشقانه پایدار، منجر شود، هر چند منطقی نیست که کسی به دنبال چنین احتمالی، خود را عمداً به ورطه عشق بیندازد، همچنان که منطقی نیست که کسی به امید آن که با همسر آرمانی اش تصادف کند، به رانندگی کردن با سرعت سر سام آور در بزرگ راه ها بپردازد !

10 راه فوری برای بهبود زندگی

خیلی از مشکلات ما از ذهن خودمان ناشی می شود. این مشکلات زاییده اتفاقات، بدشانسی یا بقیه آدم ها نیستند. ما با عادات بد ذهنی خودمان آنها را به وجود می آوریم. در این مقاله ۱۰ روش فوری برای رهایی از مشکلات بیان شده است.

** زود نتیجه گیری نکنید. این عادت به دو طریق مشکلات انسانها را بیشتر می کند. اول اینکه فکر می کنند می دانند چه اتفاقی قرار است بیفتد به خاطر همین دیگر توجه نمی کنند و طبق فرضیات خودشان رفتار میکنند. انسانها فکر می کنند پیشگو هستند اما بیشتر چیزهایی که تصور می کنند اشتباه است؛ همین باعث می شود اعمالی که انجام می دهند هم اشتباه باشد. جنبه دوم این عادت این است که سعی می کنند فکر دیگران را بخوانند و تصور می کنند می دانند چرا مردم فلان کار را می کنند. این هم غلط است. بیشتر روابط به خاطر این عادت احمقانه نابود می شود.

** شلوغش نکنید. افراد زیادی از کاه کوه می سازند و شکست های خیلی کوچک را فاجعه هایی تلقی می کنند که زندگیشان را به خطر می اندازد. این عادت اضطراب و استرس انسانها را بیشتر می کند. اما چرا مردم اینکار را می کنند؟ کسی چه می داند. شاید به خاطر اینکه خودشان را مهمتر جلوه دهند. دلیل آن هرچه که باشد، به همان اندازه که مخرب است، احمقانه هم هست.

** قانون سازی نکنید. بخش زیادی از بایدها که دنبال خودتان می کشانید واقعاً لازم نیستند. تنها کاری که برایتان می کننداین است که احساس اضطراب، نگرانی و عذاب وجدان بیشتری به شما دهند. نکته آن چیست؟ وقتی شما از این قانون های خیالی پیروی می کنید، ذهنتان را درگیر محدودیت های کوچک و بچگانه ای می کنید و وقتی سعی می کنید که آنها را روی دیگران هم پیاده کنید، خودتان را یک احمق جلوه می دهید.

** از برچسب زدن به دیگران و الگوسازی از آدم ها و موقعیت ها خودداری کنید. کلماتی که استفاده می کنید زندگی شما را تغییر می دهد. داشتن زبانی منفی و انتقادی همان ذهنیت را برایتان ایجاد می کند. اینکار بی هیچ دلیلی ذهن و فکر شما را محدود می کند. پس چرا باید اینکار را بکنید؟ به کسی برچسب نزنید.

** ایدآل گرا نباشید. زندگی همه چیز یا هیچ چیز نیست. خیلی وقت ها، خوب به تنهایی کافی است. اگر دنبال کار ایدآل باشید همیشه بیکار خواهید ماند. اگر دنبال بهترین و ایدآلترین رابطه باشید همیشه تنها خواهید بود. ایدآل گرایی یک بیماری ذهنی است که تمام لذت ها و زندگی شما را نابود می کند.

** تعمیم ندهید. یک یا دو شکست نشانه شکست همیشگی نیست. یک موفقیت تصادفی شما را نابغه نمی کند. یک اتفاق ساده—چه خوب یا بد—یا حتی دو یا سه اتفاق، نشانه یک چیز خاص نیست. معمولاً همه چیز همانی است که هست نه بیشتر از آن.

** همه چیز را به خودتان نگیرید. اکثر آدم ها، حتی دوستان و همکارانتان، در ۹۹ درصد از اوقات درمورد شما حرف نمی زنند، درمورد شما فکر نمی کنند یا نگرانتان نیستند. اکثر آدم هایی که در محل کار یا همسایگی شما هستند حتی اسم شما را هم نشنیده اند. پستی و بلندی های زندگی، سردی و گرمی روابط دیگران، به هیچ وجه به شما ارتباطی ندارد. اگر بخواهید به خودتان بگیرید، فقط بدبخت تر خواهید شد.

** تصور نکنید که احساساتتان قابل اعتماد هستند. احساس شما همیشه نشانه وضعیت کنونی نیست. فقط به خاطر اینکه شما این احساس را دارید به این معنی نیست که آن واقعیت دارد. گاهی اوقات، آن احساس از چیزی بیشتر از خستگی، گرسنگی، اضطراب و استرس بیش از حد شما ناشی نمی شود. فقط به خاطر اینکه شما حس بدی دارید آینده تغییر نمی کند. احساسات ممکن است درست باشند اما حقیقت نیستند.

** اجازه ندهید زندگی ناراحتتان کند. تمرین کنید که خوشبین باشید. اگر انتظار اتفاقات بد در زندگیتان را دارید، مطمئن باشید برایتان اتفاق می افتد. طرز فکر منفی مثل این است که از لنزهایی کثیف به دنیا نگاه کنید. و مطمئن باشید اگر به دنبال نشان های اتفاقات خوب باشید حتماً برایتان اتفاق می افتد.

** به گذشته فکر نکنید. این بهترین توصیه ای است که می توانم به شما بکنم. اجازه بدهید زندگی بگذرد، در گذشته نمانید. بیشتر عصبانیت، ناراحتی، بدبختی و ناامیدی آدم ها به خاطر چسبیدن آنها به گذشته است. هرچه بیشتر گذشته را در ذهنتان زنده کنید، احساس بدتری خواهید داشت. سعی نکنید با بدبختی بجنگید. بگذارید بگذرد و فراموش کنید.