ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
نمی شه !
نمی شه از تو نگفت...
ننوشت ...
نمی شه ....
می دونستم !
آخه
این روزا تورو بهتر از خودم می شناسم ..
می دونستم...
ممنون!
پ.ن:ماه من..ماه تو..ماه ما!
خیلی برات خوشحالم داداش ه گلم
هم به خودت تبریک میگم و هم به خانومت که خیلی خانوم ه!
بعضی ها اونقدر خوبند که هر چند تا دادش هم که خدا بهت داده باشه
نمی تونی قلبا اونها روبه دادشی قبول نکنی...
و یکشون شما نازنینی
معافیتو تبریک میگم عزیزم
و امیدوارم که همه ی مراحل زندگیتون همین طور با موفقیت و راحت سپری شه ..
خوشبخت باشید و بمونید ان شا الله!
یادمون باشه توی زندگی خدا خوبان رو یه گوشه ای واسه هم کنار میذاره!
یا حق..
جوابم نکن مردم از نا امیدی
شاید عاشقم شی خدا روچی دیدی
خیال کن جواب منودادی اما
عزیزم جواب خدا رو چی می دی
همین جوری اشکام سرازیر میشن
دیگه از خودم اختیاری ندارم
من از عشق چیزی نمی خوام به جزتو
ولی از تو هیچ انتظاری ندارم
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقدر بی قرارم من صاف وساده
عزیزم چقدر سخته دل کندن از تو
عزیزم چقدر تلخه کام من از تو
نزار زندگیم راحت از هم بپاشه
جوابم نکن مردم از بی جوابی
یه چیزی بگو پیش از اینکه بمیرم
به خوابم بیا پیش از اینکه بخوابی
شب از نیمه های زمستون گذشته
به خوابم بیا پیش از اینکه بمیرم
اگه پا به خوابم گذاشتی عزیزم
یه چیزی بگو بلکه آروم بگیرم
بزرگترین اشتباه و چاله زندگی یک زیاده خواه، در آنست که
پیش از کسب آمادگی لازم پشت میز مدیریت بنشیند. حکیم ارد بزرگ
من شرایطم بد نیست
تقریبا به خیلی از آرزوهام رسیدم
البته تو بعضیهاشم سرخورده شدم
اما این روزها خیلی خسته ام
زورکی سرپا هستم
له ام له له
خیلی فشار رومه
مدتهاست 10 ساعت خواب آسوده رو تجربه نکردم
تو این 10 سال به اندازه 30 سال آدم معمولی دویدم و تلاش کردم و حرص خوردم
و الان خیلی خسته ام
همکارام می گن یه سفر 10 روزه علاج کارته
اما خودم اینجوری فکر نمی کنم
هر روز دارم پریشون تر از روز قبل می شم
آخه باید بپذیریم ما آدمیم
حس کنید حتی جمعه هم ندارید
هر روز از 8 - 9 صبح لغایت 11 شب اسیر استرس که باشید معلومه خسته می شید
معلومه فکرتون کار نمی کنه
معلومه حوصله هیچکسو ندارید.........
خدایا راه حل برون رفت من از این حالت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سردرد داره منو می کشه!!
آدم مریضی به نظر نمی رسید
خیلی جوون بود و شوهرش بنا به ادعاش تصادف کرده بود و اصلا قیافه اش نانجیب و غیرموجه به نظر نمی رسید!
نمی دونم اومده بود منو بتیغه
یا کسی می خواست منو امتحان کنه
یا یه آدم درمونده به من پناه آورده بود
یا ......
هر چی بود برا اولین بار یه نفر به من پیشنهاد داد صیغه ی من بشه !!!
( می دونم مریم بعد از خوندن این مطلب سعی خواهد اثبات کنه که این زن قطعا ایدز داشته و یک نفر اجیرش کرده من رو بتیغه و .............)
هنوز تنم داره می لرزه!!! من دوست ندارم وارد این بازیها بشم !
چند روز قبل یه نفر از همکارای بازار از اوضای کار خیرش در قالب صیغه می گفت و من هم یه مقدار به این هوسبازی شرعی فکر کرده بودم !!! و اصلا هم ذهنیت خوبی ندارم . معتقدم اگر کمکی به کسی میشه باید مالی باشه و صیغه هم مال کساییه که امکان ازدواج دائم ندارن . به هر حال شاید به چشم 90% آدمها من خیلی تو این مورد احمقم ولی خوشبختانه من فقط از یه شلوار زده دار مغازه گذشتم و خودم رو وارد اسارت این حلال شرعی نکردم!
این یه خاطره متفاوت بود! و من خوشحالم که این قدرت رو خدا به من داد که آلوده نشدم !