ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
۱- مردان در مورد احساسشان صحبت می کنند اما…
مردان ترجیح می دهند در مورد احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند. پس از همسرتان بخواهید برنامه اش را برای تعطیلات آخر هفته بگوید یا اینکه فکر و تصور خود را در مورد شما و اولین باری که شما را ملاقات کرده است، بیان کند. پاسخ او روشن می کند احساسش چیست و اینگونه خود را به شما نزدیک تر می بیند.
گنجیشکک اشی مشی
با این درشتی ریز شدی
نشستی تو اتاق من
شاید یه وقتی هیز شدی!!!
نشستی تو لونه ی من
حرصی به صابخونه می دی
رو سر من خراب شدی
به جوجه هات دونه می دی!!
به اومدن توی اتاق
نکنه که عادت بکنی
نکنه بخوای چیزای منو
یه وقتی سرقت بکنی !!
بقچه می دم رو رختکام
نوک بزنی مشخصه
گنجیشک هوا اومد دستت
اینجا بودن دیگه بسه
آخ چه شلوغ شده سرم
یا من می آم یا مادرم
انقده می پایم تو رو که
حوصله تو سر می برم
خلوتمو به هم زدی
قفل اتاقو می زنم
با تیرکمون حرکتام
گنجیشک چاقو می زنم
بهشت با گنجیشک نمی شه
اینجا با تو شیک نمی شه
راه دل من و شما
دوره و نزدیک نمی شه
گنجیشکک اشی مشی
یه وقتی ناراحت نشین
با هم باشیم قشنگتره
بیا رو بوم ما بشین!
باران که بیاید همه عاشق هستند!
باران عزیزم سلام . هرچند دیرهنگام اما تولد و همیشه ات مبارک . باران عزیز دوست دارم صادقانه بگویم تو را به اندازه بچه های خودم دوست دارم . این یعنی بدون اغراق اگر خاری در انگشتت فرو برود آن خار درقلب من رخنه کرده است- اگر اشکی در چشمانت حلقه بزند آن اشک دریای غم من می شود و اگر گل خنده بر لبانت بشکفد این خنده روح امید و زندگی را در من جاری می کند. باران عزیز یک معذرت خواهی به تو بدهکارم ! دوست داشتم بهترین باربیهای دنیا را به تو کادو بدهم اما بهتر از آن باربی کذایی در این شهر نیافتم ! اگر مورد توجهت قرار نگرفت من را ببخش!! راستی چند تا cd از بهترین آهنگهای روز را برایت گلچین کرده بودند که مجال شنیده شدن پیدا نکرد ! آنها را به عنوان یادگار روز تولدت گاهگاه گوش خواهم کرد و به ذهن خواهم سپرد که فاصله یه حرف ساده است بین دیدن و ندیدن ..... پس برای دیدنت از خود می گذرم .....
با یک دنیا عشق - عمویت سعید
این توجه چیز خیلی خوبیه
من ( سعید) از بچه گی دوست داشتم مورد توجه باشم
نه که عقده ای باشم ها!! ولی یه جورایی زیادی مورد توجه بودن به من آرامش و اعتماد به نفس می داد
طبیعتا این خصلت تا الان هم با من مونده
آدم نمایشی و ظاهرساز نباشی و احساست سر زبونت باشه و توقع داشته باشی همیشه مورد توجه باشی واقعا چیز نشدنیه !! همینه که گاها باعث گرفته شدن حالت می شه !
حالت که گرفته می شه به هیچ چیز اهمیت نمی دی ! اگه راهی برای تخلیه ش پیدا کنی که زود آروم می شی و اگر نه که واویلا می شه !
از عادتهای دیگه من :1) اشیا پیرامونم اهمیتی نمی دم ! 2) به آدمهای پیرامونم خیلی اهمیت می دم ! 3) به شدت از سگ می ترسم !! 4) به شدت بیزارم از اینکه کسی رفتاری حاکی از بی اعتمادی کنه 5) هر کجا محرم هستم و نیستم نه دست دزدی دارم و نه چشم هیز مثل بعضیا !!! 6) اگه این حرفها رو نمی نوشتم می ترکیدم ! 7) نخورده مستم و آماده رقص و شادی 8) هر کسی به شدت از دستش ناراحتم رو می بخشم تو همین لحظه !
تمام !
وقتی زیر سقف آسمونت
آسمونی که چادر شب کشیده ای
چادری که با نگین های براق آن
را آراسته ای
سرمان را بالا میگیریم
در سکوت
سکوت مطلقی که دوست داریم
ایجاد کنیم
و به ستاره های درخشانت می نگریم
به کوچکی خود
در مقابل
بزرگی تو پی می بریم
خدایا
تو بزرگی
و ما کوچک
کوچک تر از تصورمان در مقابل
بزرگی تو....
آسمانت را دوست دارم
احساس شیرین به ستاره ها
پیوستن وقت تماشا......
3-4 ساعتیه من بیدارم. مریم و سروش و سینا خوابن ! و من خوشحالم که اونادارن راحت استراحت می کنن. دارم به اهنگ برادران منوچهری گوش می کنم که یه جورایی با ما نسبت فامیلی دارن . به همه چیز فکر می کنم . به باران و تولدش - فرهاد و ازدواجش - خودم و شل زدن تو کار مغازه و چکهاش - به علی رضا و مهمونیش - به وحید و طمع سیری ناپذیرش - به انتخابات پیش رو و ....................
اما در هر حال بچه ها آسوده بخوابید که من بیدارم !