مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

سر تو شوخی ندارم!

می دونی چیه ؟

عاشقی انواع داره 

 می دونی قشنگترین

و مقدس ترین عشق چیه؟


اینکه فقط بخوای خوب باشه 

موفق باشه 

آرامش داشته باشه 

سلامت باشه 

بدون اینکه ذره ای 

مسائل مالی ،مصلحتی ،جنسی 

دخالت داشته باشند 

این عشق تا همیشه می مونه 

بی تاریخ انقضا 

عشق باشه و دیگر هیچ......



!





,, خواب.....


دیشب با فکر آشفته و تن بیمار خوابم برد ..‌‌

از اول خواب تا سپیده ی صبح 

در خوابم بود و فقط کنارم نشست و حرف زد و حرف زد....

با همان چهره ی آرام ....

آرام شدم 

صبح انگار یکی دیگه از خواب بیدار شدم 


عهد کردم در حال خوبم شریکش کنم ...



خدایم من با صبوری مامانم ،بابا رو از تو میخوام ....میشه باشه تا بمونم ؟؟



و 

فراموش نکنم که در همه بد حالی ها ناجی بود! 






 


حامی


تولد هر فرزند 

نشان 

معجزه ای از خداست ....


قدمش مبارک .

۱۳/اردیبهشت/۱۴۰۲

خدایم


تو 

بزرگتر 

از 

آنی 

که 

وصف 

شوی .

سپاسگزارم. 


بابا تو قوت زانوهای منی برای ادامه ی راه ...باش تا بمانم.




اینجا رو تغییر دکور  دادم ...


بنفش 

رنگ مورد علاقه ی پسرک قصه ی زندگی......



جمعه 


یاد رفتگان خاک 

گرامی.......


.



تفاوتها ...

گاندی گفت :

« عزیز من ،هنر در فاصله هاست»

مریم گفت:

«عزیز من،آرامش در پذیرش تفاوت هاست »


یه مورد خیلی کوچک و پیش پا افتاده

مثلا 

من عااااشق ،شرینی هایی هستم که 

با پنیر شور خامه ای درست شده باشن 

اصلا بهش فکر میکنم دوست دارم 

بپرم شیرینی فروشی سر کوچه!


اما 

همه ی اهل خونه متنفرن !

طوری که یه بار مجبور شدیم 

کیکی که واسه مراسمی از یه شیرینی 

فروشی خیلی معروف تهران گرفته بودیم 

پس ببریم !و اونها هم از ترس اعتبار و ابروشون 

جلو یه عاالمه مشتری راحت عوض کردن!



همین یه مورد رو امروز داشتم داخل 

آشپزخونه ،وقت پختن قیمه !جاتون سبز ...

( احتمالا باز دلم از این نوع شیرینی کشیده بوده )

تو مغزم مرور میکردم که به این نتیجه رسیدم 

که آرامش در پذیرفتن تفاوتهاست ....


.نقطه ته خط.





دنیای من... دنیای تو.....

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.


خانم همسایه رو دیدم 

مثل همیشه 

مهربون و مؤدب بود ...


نکته ی خوبش این بود که 

اون لوسیفر اخمو و تیره 

رو با یه سگ زیبا و روشن عوض کرده بود 

چقدر بهتر بود ...

اصلا 

شاید با اون لوسیفر گربه ی اخموی نامادری سیندرلا 

صورت خودشم بدجنس به نظر میومد !


چقدر هنوز کوچولو ام در حوالی نیمه ی  دهه ی چهارم  زندگی ! 

گرگان

گرگان شهر دوست داشتنی هست 

و به گمانم ما در بهترین زمان ممکن آنجا بودیم....

یکی از مزیتهای تهران، در دسترس تر بودن شماله  ، که البته ما خوب استفاده نکردیم