مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

جوک !

سروش مدتیه برا همه  جوک تعریف می کنه !! این خصلت شوخ بودن رو فکر می کنم  که از دائیهاش به ارث برده ، خیلی دوست دارم و مفید می دونم . به همین خاطر چند تا جوک رو هم اینجا واسش پابلیش می کنم . 

راستی یه طنز تلخ روجایی خوندم : زندگی با " مای بیبی " شروع می شه و به " ایزی لایف " ختم می شه ! قدر لحظه هایی که با شورت هستیم رو بدونیم !!! 

سوسکه می خواست خودکشی کنه! میره کنار دمپایی می خوابه!
غضنفر می‌میره می‌ره اون دنیا، ازش می‌پرسن چی شد مُردی؟ میگه داشتم شیر می‌خوردم ! میگن: شیرش فاسد بود؟ میگه نه بابا، گاوه یهو نشست! 

 یارو داشته دنبال جای پارک می گشته اما پیدا نمی کرد! در همون حال گشتن به خدا میگه: خدایا اگه یه جای پارک برام پیدا کنیا من نماز می خونم، روزه می گیرم که یه دفعه یه جای پارک می بینه و به خدا می گه! خدا جون نمی خوادخودم پیدا کردم!  

کچله میرسه آراییشگاه! تا از در میره تو همه میزنن زیر خنده… کچله هم میگه: چیه؟ اومدم آب بخورم!
کچله میرسه سلمونی، تا از در میره تو همه میزنن زیر خنده… کچله هم میگه: چیه؟ اومدم آب بخورم!
به سعید میگن: با «توکیو» جمله بساز، میگه: من مریمو دوست دارم توکیو؟! 

اصفهانیه داشت خیار پوست میکند هی می گفت یاحضرت عباس توش موز  

باشه !

 مریضی میره پیش دکتر..دکتر: خوب بگو ببینم عزیزم . چته؟مریض : شما دکتری !! از من می پرسی؟! 

غضنفر زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟! یارو میگه: نه. غضنفر میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!   

این هم تصویری از شیرازیها و شاهچراغ!!


مهاجرت !

یکی از دوستام به من پیشنهاد شراکت و کار در سوئد داده و دیگری پیشنهاد زندگی و تاسیس شرکت در جمهوری چک! من نمی دونم باید قید موقعیت اداری و مالیمو بزنم تا فرزندم در جامعهی مترقی تری رشد کنند یا به همین روال پر استرس ادامه بدم !!! این هم یه وبلاگ در رابطه با خانواده ای که در انگلیس زندگی می کنم که سر فرصت مطالبشونو می خونم ! 

http://weineurope.blogsky.com

لمس دنیای زیر آب...

 

 

 

بعضی از تجربه ها  

زیبا 

آرام 

و 

به یادماندنی اند.... 

شراب

 افکار نیوز: اثر شراب در دستگاه تنفس از مهم‌ترین عوارض الکل در دستگاه تنفس، بیماری صعب العلاج سل و تنگی نفس است. زیرا الکل همراه خون وارد ریتین شده، مخاط ریه را تحریک کرده آن را متورم می‌کند. 

اثر شراب در گردش خون: الکل چون در کارگاه تن قابل مصرف نیست به محض ورود به معده بدون تصرف در آن وارد خون گردیده، گلبولهای سفید خون را که به منزله سربازان مدافع بدن در مقابل دشمن می‌باشند، از بین می‌برد و هموگلبین خون را که محتوی آهن می‌باشد نابود و بدن را دچار کم خونی عجیبی می‌نماید.


با اجازه ی حاج آقا:

مریم نوشت::

حالا شما قضاوت کنید : شب شراب بیرزد به بامداد خمار؟؟؟

تا ...

تا کجا باید رفت؟؟؟ 

اخر این راه کجاست؟؟؟ 

 

پشت کوهی بی ابر؟؟ 

ته مردابی کور؟؟ 

 

یا که بر بام بلندای ظفر؟؟ 

تا کجا باید رفت؟؟؟ 

یا حق!



سیستم صوتیم به هم ریخته ان شا الله که موزیک وبلاگ قشنگ باشه...

نکته!

مراقب افکارت باش که آنها به گفتار تبدیل می شوند 
 مراقب گفتارت باش که آنها به کردار تبدیل می شوند 
 مراقب کردارت باش که آنها به عادت تبدیل می شوند
 مراقب عادتت باش که آنها به شخصیت تبدیل می شوند 
 و
 مراقب شخصیتت باش که آنها به سرنوشت تبدیل می شوند... 
 
 
یادت بشه مریم بانو که هر صبح شروع تازه ی باقی زندگیته!! 
 
بعدا نوشت ::  خدایا به من فرصت پرورش ه خوب این گلی که بهم هدیه کردی رو بده !! 
 

زریگرافی

مریم خانوم توسط خواهرشون از راه دور و از طریق وبکم مورد زریگرافی قرار گرفته اند و با توجه به اینکه ایشون زشت نشده اند قطعا بچه شون پسر تشخیص داده شده!! خب  این تشخیص رو هم به تشخیصهای متناقض قبلی اضافه کنید!!!

ای کوچولوی حسود!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شعر و قصه

اولا زندگی یعنی وقتی پای اینترنت می شینی جو نگیرتت و کسی که بستر رو برای درک دور و برت محیا کرده فراموش نکنی !!! ثانیا ۳ خط زیر تنها یادگارای من از اوایل تولد سروشه ! هرچند هنوز حسرت چند بیتی که زمان تولد سروش مرتکب شدم و جز یکبار که برای مریم خوندم جایی ثبتش نکردم - توی دلمه !!

تو ای سروش نازنین امین رازهای من
تویی که مهربانی و عزیز و پاک و طاهری
بیا که از حضور تو دلم دوبار پر زده
به روزهای دلخوشی به حس خوب شاعری
بیا تمام بودنم شود فدای بودنت
تو بوی مریمی که در مشام عشق حاضری

ارسالی در شنبه 22 مهر ماه سال 1385ساعت 8:09 PM نظرات (8) 
راستی چند روز قبل  سروش از خودش قصه ای گفت که متاسفانه من و مادرش کاهلی کردیم و جایی ثبتش نکردیم ! فکر می کنم اینم یه حسرت دائمی شه برامون!! 

زندگی ....

زندگی یعنی عطر چای تازه دم ه صبح 

زندگی یعنی نگاهی عمیق بی کلام 

زندگی یعنی یه شب به خیر ه آروم به هم گفتن 

زندگی یعنی دوست داشتن ه بچه هات

زندگی یعنی انجام کارهای روزانه 

حتی یعنی اطوی لباسهای شسته شده 

زندگی یعنی شنیدن ه صدای عزیزانت از راه دور


یعنی اینکه هد ست رو بذاری گوشت 

موزیک مورده علاقتو با صدای بلندددددددد گوش کنی 

و لذت ببری


زندگی یعنی فراهم کردن ه ملزومات عزیزی که تو راهه 

حتی یعنی دلشوره ای آرام برای اسباب کشی 

زندگی یعنی سر زدن به مامانی که چشم به راهته ..همیشه.

زندگی یعنی فکر کردن به مدرسه ی بچت 

زندگی یعنی دلتنگ شدن برای داداشی که کنارت ه اما ندیدیش 

به خاطره گرفتاری زندگی 


زندگی یعنی اینکه گاهی دلت بگیره برای زیر دستات 

زندگی یعنی اگر سر چها راه زنی رو می بینی که با بچه ای روی دوشش

تکدی گری می کنه گریه کنی..آرام.


زندگی یعنی دلت بتپه 

دلت بگیره 

اصلا گاهی گریه کنی

گریه کنی و خودتو از احساس تخلیه کنی


زندگی یعنی از صمیم ه قلبت عاشق باشی

نه به ریا ..نه به مصلحت عاشق باشی

واقعا..


زندگی یعنی لذت بردن  از شرایط 


پس شاید یتوان گفت در این لحظه 

مریم بانو نمی گوید 

زندگی باید چیزی فراتر از این باشد

لا اقل  در این یک دم.

یا حق!!


امضاء : مریم بانو.