دوستان این مطالب رو درست 2 سال پیش غیر مستقیم به سعید گفتم …….
سلام ....مطالب رو خوندم الوعده وفا......
اما ببین یه روزی تو خلوت خودت یه کاغذ و قلم بردار از اول ماجرا رو بنویس .....بنویس اصلا چی شد؟ این یارو کیه ؟ ارزش دلبستن . عادت کردن . خواستن .یا حتی فکر کردن داره ؟؟؟؟
با خودت بگو فلانی (راستی چقدر اسمتو دوست داره این عمه جون ...همیشه اسم مورد علاقش بوده ...دوست داشته رو بچش بذارتش اما هنوز خودش بچه ست......) اون که برات تب نمیکنه تو براش بمیری؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر دیدی بازم دلت میگه آره ....اون هیچ وقت خودشو نمیبخشه...
که شاید کاری کرده باشه که بهش عادت کنی ....
میدونی من غیب گو نیستم اما میدونم که اون حتی از فکر اینکه بهش عادت کنی میمیره از ناراحتی ..
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چون شاید هنوز خط زندگیش معلوم نباشه اما میدونه که حتی تو یه رابطه خوبو دوستانهو خواهر برادری هم باهات موازیه !!!!
میدونی که خاصیت خطوط موازی چیه نه ؟؟؟؟؟؟؟؟
میدونی به دلت نهیب بزن که فراموشش کن ..تا کی ؟؟؟تا همیشه !!!!!
امشب عمه جون میخواد حرف دل بزنه همونی که همیشه ازش میخوای بچه !!!
میخواد بگه اون هم به وجودت عادت کرده . اون هم نمیدونه چه جوری اومدی اما هستی .....اما خب به دلش و به خودش نهیب زده اساسی ...همه چیز براش حله ......
میدونم که اگر اون هم اینجا بود ازت میخواست که بدیهاش فکر کنی ..به این فکر کن که اون آدم دهن لقی و پیش همه رسوات میکه ...خرابت میکنه ......اطلا بابا نمیتونه تحملت کنه ..نمیتونه ...پس منطقی فکر کن باشه ..؟؟؟
مدام به بدیهاش فکر کن اگر یه عالم خوبی دیدی دور بریز ...اما اگر یه ذره بدی دیدی بزرگش کن .....اون بده بده بده ....باور کن
اذیتت خواهد کرد....ناراحتت خواهد کرد...پس برو این همه احساس پاکو پای یه نفر بریز که ارزش داره باشه ؟؟؟
راستی خوشا به حال اونی که این همه احساسات بکر داداش مارو میگیره ....
پس احساس رو بکش ....دور بریز ...طلاق بده ..و به عقد منطق دربیا و همیشه زیر سایش زندگی کن باشه ؟؟؟؟
راستی نوه عزیزم ..میدونی وقتی یه مامان میخواد بچشو که خیلی عزیزه از خودش برونه چه کارمیکنه؟؟؟؟
میگم حالا حرفهام به دلت نشست ؟؟دیدی ما هم دل داریم ؟؟؟؟
پیروز باشی و منطقی .......
(منو ببخشید که اینقدر راحت حرف زدم ..امیدوارم نتیجه بگیرید)..
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1384 ساعت 03:30