-
شیراز
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1402 02:39
شیرازیم مریم گریست اولین سفر به شیراز بدون حضور فیزیکی پدرش...
-
بزرگ باش
سهشنبه 20 تیرماه سال 1402 12:24
بزرگ که باشی مشکلاتو کوچک می بینی کوچک که باشی مشکلات بزرگ میشه... انتخاب کن...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 تیرماه سال 1402 19:04
مهم نیست اما خرید جوجه ها انتخاب خودم بود، نه اص رار سینا! درست دیدن هنر خوبیست....
-
جوجه اردک ها .....
دوشنبه 19 تیرماه سال 1402 15:21
فندق به اصرار از تجریش جوجه اردک خرید نگهداری ازشون سخت بود واسم آقای خانه نگاهم کرد و با لحنی بچگونه گفت :شاید روح بابات دوست داشته در قالب موجودی زنده برگرده! عاشقشون شدم ..مراقبت می کنم ...
-
پارادوکس.
یکشنبه 18 تیرماه سال 1402 11:24
دارم خفه میشم از اینهمه پارادوکس های احساسی ......... دلتنگم
-
فقدان عشق .....
جمعه 16 تیرماه سال 1402 02:30
می دونی اتفاق بدی که افتاده چیه؟ اینکه بعد از رفتنت عشق دیگه نیست.... بعد از رفتنت من دیگه عاشق نیستم حسم محبته عشق نیست .. همه برام عادی شدن ! مثل هم. تو معنای عشق بودی خدا کنه دوباره عاشق بشم ......
-
جرسی
شنبه 10 تیرماه سال 1402 21:50
-
jersey
شنبه 10 تیرماه سال 1402 21:45
میدونید جرسی یعنی چی؟ جرسی یعنی لباس یا در فیلمی که دقایقی قبل با همین نام دیدم لباس قهرمانی . ... داستان مردی قهرمان کریکته که تو ۲۶ سالگی ورزش رو کنار میذاره ورزشی که عشقش بوده و توش تبحر عجیبی داشته همسرش از یه خانواده پولدار بوده علیرغم مخالفت پدرش با اون شخص ازدواج میکنه فیلم وارد 36 سالگی مرد میشه و معلوم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 تیرماه سال 1402 18:50
پیله ی تنهایی شاااید مرحمی شود بر زخمم .....
-
۶۵۷
شنبه 10 تیرماه سال 1402 00:15
سپاس از کائنات سپاس از آقای خانه سپاس از عوامل سپاس بابت این چند ساعت بی خبری ..... ۶۵۷. به وقت نهم تیر ماه ۱۴۰۲.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 تیرماه سال 1402 15:46
همراههای عاقل: یا تو را به جلو می رانند ( با حمایت ) یا سکوت می کنند و اجازه می دهند جلو بروی (اعتماد) در واقع پای تو خواهند ایستاد... همراههای نادان: تو را اسیر حاشیه ها و ناهمخوانی ها خواهند کرد و بعد از شکست با هر رخداد کوچکی ، تحقیرت خواهند کرد . در کل تو را ویران می کنند. .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1402 22:28
من دیگه خسته شدم بسکه چشام بارونیه .... خدایا کم آوردم ...
-
خانم/آقا. اجازه؟؟
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1402 01:48
چقدر بعد از شکستن شیشه ی عمر می توان زنده ماند؟
-
.....
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1402 00:45
خدایا انکارم را به باور نرسان ... من طاقت ندارم ...
-
گام نهم
سهشنبه 6 تیرماه سال 1402 19:18
دارم برای امتحان نهم آماده میشم عجب رسمیه ، رسم زمونه.... مرور خاطرات بابای مریم صبح با همین فکر بیدار شدم.. دیوانه وار نه امتحان را به نه دهه زندگی بابای مردم تطبیق می دادم! این که همون قدر که من بعد از نه امتحانم حس راحتی دارم ، بابای مریم هم قطعا بعد از نه دهه حس خوبی خواهد داشت.... اینگه امتحانات من همه مدل بود (...
-
مورفین تو !
سهشنبه 6 تیرماه سال 1402 12:07
تماااام وجودم خمار نبودنته ... دلم برات تنگ شده دیگه هیچ مورفینی اثر نمی کنه .....
-
بغض
یکشنبه 4 تیرماه سال 1402 12:10
دیشب تا حدود سه و نیم داشتم درس می خوندم صبح ساعت نه با یه بغض بیدار شدم حس کردم بابای مریم با اون تن و لحن صدای خودش داره مریمو صدا می کنه بغض گلومو گرفت.... مریم خانووم... دارم می رم به جنگ ششمین امتحان از نه گانه ی سخت و طاقت فرسا در این شرایط روحی و ... دو تا امتحان دیگه بدم، دانشگاه تهران برام تموم میشه.... چه...
-
دوست داشت اینو خوب بخونم......
شنبه 3 تیرماه سال 1402 08:54
باور نمی کنی حال دله مرا ، یادی نمیکنی از عاشقت چرا … ♪♪ من دوست دارمت ، چون شب که ماه را – ♮ »–—/♬♩/–—« من می سرایمت ، چون دل که آه را … ♪♪ چون اشک من ، گاهی قدم بر دیده ام نه – ♮ »–—/♬♩/–—« دل برده ای باری ، بیا دلداریم ده … ♪♪ دیدار تو از این جهان ، وز آن جهان به – ♮ »–—/♬♩/–—« ای نو بهارم ، چشم انتظارم … ♪♪ میگذرد...
-
بدترین...
جمعه 2 تیرماه سال 1402 22:00
بدترین صفت یه آدم: شکاک بودن بدترین بیماری روحی: شک بدترین اتفاق: در معرض شک قرار گرفتن بدترین حالت: مورد شک و بی اعتمادی بودن بدترین عذاب: بدبینی و ....
-
سیاست گذاری
جمعه 2 تیرماه سال 1402 17:14
سحابی و تو آگاهی ز دریا سحر هستی و خورشیدی و رویا کلام پرز مغزت همچو رودی شده جاری ز لطفت بر سر ما گریزان از سیاست اهل دانش مدیری قابل و استاد اعلا صمیمی ، ساده ، سنگین ، بی تکلف تو دکتر جعفری استاد والا ورای آنکه استادی شریفی تو انسانی بزرگی رحم بنما بگو با ما سخن از رنج تحصیل مگو با ما سخن از آزمونها
-
خرداد مخوف رفت ...
جمعه 2 تیرماه سال 1402 14:49
مامانم متولد ۱. فروردین بود وفاتش ۱۶ فروردین! بابام متولد ۳خرداد بود وفاتش ۱۷ خرداد..... وقتی مریض شد ..از نیمه ی خرداد امسال میترسیدم یک روز بعد از نیمه.....لعنتی! نسازید وقایع تلخ رو ... ننویسید برای کائنات ترسیدم نوشتم شد !
-
هذیانهای یک ذهن در اصرار به انکار!
جمعه 2 تیرماه سال 1402 14:43
هر لحظه بهت فکر میکنم خاطراتت منو رها نمی کنه دلم واسه ولایت پر می کشه به سنگ سرد فکر میکنم پس میزنم دل رو ...... دیشب عزیز خوش قلبی مثل خودت با مرام خوابتو دیده به قول خودت این رسمشه مشتی؟.(وقتی دیر بهت زنگ میزدم می گفتی چه عجب مریم جان بی وفا .... این رسمشه مشتی؟؟) این رسمشه بری به خواب کس دیگه پیش من نیای؟ نمیدونی...
-
تیر داغ....
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1402 12:28
امیدوارم هنر مدیریت شرایط وجود داشته باشد که در گرمای سوزان تیر، زندگیمان نسوزد ... مدیریت بحران و گذار کم هزینه از شرایط سخت، هنر بزرگیست...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1402 21:49
و من در کشاکش پارادوکس های احساسی ام هنوز... سر به روی شانه های مهربانت میگذارم عقده ی دل می گشاید گریه ی بی اختیارم.....
-
مدیریت راهبردی و رفتار
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1402 11:37
ای آفتاب خوبی ، دریای عشق و رحمت فرزانه ی خردمند، هامون پر سخاوت سر تا قدم شکوه و تصویر مهربانی ای اسوه ی مجسم، بر لطف بی نهایت نقاش آفرینش ، نقش تو را به زر زد هر دم تو در فشاندی، بر دوستان ز حکمت زنگار می زدایی از قلب بی قراران ما را دمی نگاهی ، باشد ز تو غنیمت استاد دل نشسته، همزاد هر چه خوبی نامانده نقش بر دل، از...
-
پیاده سازی
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1402 11:34
دیگ از صب تو پسین مهلی برار تُو کردمه من برازه ی امتحانت زوسرو شُو کردمه مالت اووا دکترا ، مهلی خش آبی امتحان هر چی عشقه من دلم ، ایما سی تو رو کردمه هیچ ریزی نی من کوشت تنی ملا و فرز ای مو منت بارتم بی تلواسه خاو کردمه معنی: برادر دیروز از صبح تا شب کلی تب شدید داشتم و تو شعله ی (استرس) امتحان روز را شب کردم دکتر جان...
-
انکار...
سهشنبه 30 خردادماه سال 1402 22:39
گوشیم داخل شارژ خاموشه سراسیمه بی اختیار به عادت میرم که روشن کنم مبادا بابام زنگ بزنه کارم داشته باشه..... یه پهنای صورت اشک نصیبم میشه و دیگه اهمیتی نداره خاموش بودنش....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 خردادماه سال 1402 15:57
مرده ها به خواست خدا به آسمان پر می.کشند... نکند به دستان خودمان زنده ها را بمیرانیم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 خردادماه سال 1402 02:07
بابا بعد از تو دنیا یه رنگ دیگه اس....... میشه لطفا ناراحت نشی اگر هرگز به اینجا برنگردم؟ . .
-
مرگ پایان کبوتر نیست ...
شنبه 27 خردادماه سال 1402 01:18
گاهی زخمی که به پا داشتهام زیر و بمهای زمین را به من آموخته است . گاه در بستر بیماری من، حجم گل چند برابر شده است . و فزونتر شده است، قطر نارنج ، شعاع فانوس . و نترسیم از مرگ مرگ پایان کبوتر نیست . مرگ وارونه یک زنجره نیست . مرگ در ذهن اقاقی جاری است . مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد . مرگ در ذات شب دهکده از...